به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در تهران، 30 مردادماه، سالروز بزرگداشت علامه ملامحمد باقر مجلسی(ره) از بزرگترین مفسرین تشیع محسوب میشود. این مفسر بزرگ شیعی بیش از صد عنوان کتاب را به زبان های عربی و فارسی نوشته است که از جمله آنها میتوان به مجموعه روایی بحارالانوار در 110 جلد، مرآه العقول شرح کافی ثقه الاسلام کلینی در 26 جلد، ملاذ الاخیار شرح تهذیب شیخ طوسی در 16 جلد، الفرائد الطریفه، و شرح صحیفه سجادیه اشاره کرد.
خبرنگار خبرگزاری «حوزه» به مناسبت این روز، با حجت الاسلام و المسلمین سید عطاالله ارکیان، محقق و پژوهشگر حوزوی و استاد حوزه علمیه تهران گفت و گویی انجام داده که در ادامه می خوانید:
* شخصیت علامه مجلسی در دوران حضور وی در حکومت صفوی چگونه تبیین میشود و موقعیت وی از نظر اجتماعی فرهنگی و سیاسی آن زمان چگونه بوده است؟
علامه شیخ محمدباقر مجلسی، از علمای طراز اول و پر تلاش شیعه میباشد. او شیخ الاسلام حکومت صفویه بود. شیخ الاسلام بعد از مقام شاه، بالاترین مقام کشوری بود. ایشان از حکومت به بهترین شکل در شیعه گرایی و ثبت و ضبط احادیث و مطالب دینی استفاده کردند. به نظرم این همه نویسندگی و تلاش، در سایه استفاده از امکانات و ظرفیتهای حکومت بوده است و عدهای با پول و امکانات دربار، به کمک علامه آمده بودند. زمانی حساب می کردم به ازای هر روز از زندگی ایشان از بدو تولد تا آخر عمر شریفشان، 55 صفحه نویسندگی داشتند.
نکته بعدی این که ایشان به حکومت قدرت داده بودند. صفویان نتوانستند بعد از علامه مجلسی دوام بیاورند و تنها بعد از بیست سال از وفات ایشان، توسط افاغنه برافتادند. ایستادگی تُرکان شیعه صفوی در برابر تُرکان اهل سنت استانبول، که داعیه خلافت داشتند و از سویی تا قلب اروپا رفته بوده و از سویی تا شمال آفریقا سلطه خود را گسترده بودند، ولی از سمت جنوب شرق که ایران بود، نتوانسته بودند نفوذ کنند، جملگی به پشتوانه وجود گوهری در دربار صفوی به نام علامه مجلسی بود.
ایشان بیش از هشتاد عنوان کتاب دارند که بحارالانوار 110 جلدی یکی از آنهاست. هر کدام از کتابهای ایشان، برای مباهات کافی است. علامه بحرالعلوم و شیخ محمدحسن نجفی صاحب جواهرالکلام در برابر شخصیت علمی علامه سر تعظیم فرو آورده و گفتهاند که حاضریم ثواب همه تالیفات خودمان، در برابر تنها یکی از تالیفات علامه در نامه عمل ما نوشته شود.
شخصیت علمی، اجتماعی، دینی در ایشان جمع بود. جمع این شخصیتها در یک انسان سخت است. منظور آنکه یک فرد درباری که پرتلاش هم باشد، زاهد هم باشد، سخت پیدا می شود.
* یکی از سئوالاتی که همواره درباره بحارالانوار مطرح است، بحث سند حدیث است، بعضیها مطرح میکنند برخی احادیث آمده در بحار ضعف سندی دارند. نظر شما در این باره چیست؟
اولا اینکه اسم کتاب «بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار علیهم السلام» است. خود علامه آن طور که از عنوان کتاب پیداست «درّ»ها را در این کتاب آوردهاند. نکته بعدی این که استاد عابدی میفرمودند کتاب بحارالانوار از 629 کتاب جمع آوری شده است. نکته سوم آنکه هدف علامه از تالیف بحارالانوار، تشتت احادیث شیعه بود. ایشان خواستند تا مجموعهای از احادیث را داشته باشند.
با این حساب درباره سند بحارالانوار می توان گفت خود علامه هر حدیثی را که صحیح میدانسته در این کتاب آورده است.
بحارالانوار از نظر علامه صحیح است. اتفاقا تالیف بحارالانوار سند خیلی از احادیث را روشن کرد. خیلی از علمای سابق بر علامه، حدیثی را به خاطر پراکندگی روایات و عدم دسترسی به سند آن، ضعیف میدانستند در حالی که علامه در بحارالانوار هم سند آن حدیث را آورده و ده حدیث نظیر آن را هم آورده است. اما وظیفه ما در قبال سند حدیث بحارالانوار همان وظیفهای است که در قبال کتب اربعه یا وسائل الشیعه و... داریم. یعنی باید قوت و ضعف تمامی احادیث بررسی شود.
* چرا با وجود تلاش عدهای در تدوین و جمع آوری احادیث اهل بیت(ع)، در کتابها و نوشته های علامه، اسمی غیر از ایشان نیامده است؟
مطمئن نیستم در همه آثار علمی ایشان، دستیار یا همکار علمی به کمک ایشان آمده باشد. ممکن است برخی کارهای جنبی و حاشیهای تالیفات ایشان را دیگران انجام دهند اما جوهره اصلی کتابها، کار خود ایشان است.
علامه هیچ گاه قلم خود را کنار نگذاشت و در سفر و حضر همراه داشتند. معروف است که جلد 22 بحار را وقتی از سفر حج برمیگشتند در نجف نوشتهاند. یا اینکه ترجمه خطبه امام رضا(ع) یا رساله وجیزه رجب را وقتی از سفر خراسان برمیگشتند نوشتهاند.
دستخط برخی نوشتههای علامه نامرتب است و شنیدهام که اینها مربوط به زمانی است که روی مَرکَب در حال حرکت مینوشته است. یا خود «اربعون حدیث» را در مشهد نوشتهاند. بدیهی است که با این پشتکار، بیشتر کتابها کار خود ایشان بوده و کارهای جنبی را دیگران انجام میدادند.
* شیعه در چه وضعیتی بوده که علامه مجلسی نیاز به تألیف «بحارالانوار» دیدند؟
احادیث شیعه به صورتی پراکنده بوده و سند حدیثها نامشخص بود. مثلا اگر کسی میخواست به حدیثی مراجعه کند منبع مشخصی موجود نبود. علامه خواستند منبع مشخصی جمع کنند و سندها مشخص شود. ضمن اینکه علامه اولین نفری است که احادیث را فارسی سازی کردند. به نظرم فارسی سازی هر چند ممکن است مزایایی داشته باشد ولی معایبی هم داشت.
علامه مجلسي وقتي ديد پراكندگي روايات در كتابهاي مختلف موجب شده كه سخنان معصومين(عليهمالسلام) كمتر مورد مراجعه قرار گيرد، دست به تاليف فهرستي بر ده كتاب روايي زد تا به اين وسيله مراجعه به آنها را آسان كند. اما پس از تالیف تا پايان عمر به جمعآوري و شرح و تفسير احاديث ائمه اطهار(عليهمالسلام) پرداخت و در نتيجه بزرگترين دائرهالمعارف شيعي را به نام «بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمة الاطهار» تاليف نمود.
* آثار علامه مجلسی در چه زمانی تدوین شده است و ایشان از تدوین آنها به خصوص بحارالانوار چه اهدافی را دنبال می کرد؟
اگر منظور شما از آثار علامه، صرفاً بحارالانوار باشد که عرض کردم. اما علامه صرفاً در باب حدیث کار نکردهاند هر چند درون مایه کار ایشان حدیثی است. آثار ایشان هر یک به قصد و غرض خاصی انجام گرفته است. در باب اخلاق روایی «حلیه المتقین»، در باب علم رجال «الوجیزه»، و در باب فقه «ملاذ الاخبار» را تألیف کرده است.
اگر تنوع آثار ایشان نبود، باز ذوالفنونیّت ایشان از همین کتاب «بحارالانوار» هویداست. مثلاً حركت جوهري در جلد ۵۷ بحث شده، بحث اتحاد عاقل به معقول، اصالت الوجود يا اصالت الماهيه، که ابتکار ملاصدار نامیده میشوند همهشان با همين الفاظ در بحار الانوار هست. اينها شاهد بر اين است كه علامه مجلسي به فلسفه، كلام و عرفان اشراف كامل داشت. يا در جلد 3 بحار، اصل وحدت وجود را بحث كرده كه يك بحث مهم فلسفه و عرفان است. يعني مشكلترين بحثهاي فلسفه و عرفان در بحارالانوار وجود دارد. و مجلسي مثل يك آدمي كه متخصص اين فن باشد، اينطوري هم بحث كردهاند.
از نظر ادبیات نیز استاد ما درباره علامه می فرمودند «اگر كسي بخواهد بحثهاي ادبي بحارالانوار را استخراج كند يك كتاب چهار پنج جلدي ميشود. در بحارالانوار ۱۱۰ جلدي فكر نميكنم كسي بتواند يك غلط ادبي پيدا كند».
* توجیه شما از حضور علامه در دربار شاه و استفاده ایشان از حکومت چیست؟
اولاً این که نباید نسبت به قدرت و حکومت دیدِ منفی داشته باشیم. ارسطو قدرت را یکی از استوانههای سعادت می داند. حضور روحانی در حکومت و دربار به معنی پا گذاشتن روی ارزشهای اسلامی نیست. خصوصاً در دربار صفوی که رویکردی مذهبی داشتند. صفویه وقتی به قدرت رسیدند، علمای زیادی را از لبنان و نجف به ایران فراخواندند. شاه اسماعیل می گفت «من اجازه حکومت را از کرکی گرفتهام». یا شاه طهماسب به علمای زمان خود نامه مینویسد که حکومت طبق نص مأثوره از امام صادق(ع) از آنِ شماست و برای حکومت کردن، از علما اذن می خواهد. استفاده از قدرت برای احقاق کلمه حق، اتفاقاً خوب و مورد تایید است. و شخصی همچون علی بن یقطین از طرف امام صادق(ع) مأمور بود تا در دربار بماند، و کار مؤمنین را رسیدگی کند.
تغذیه فکری و قدرتی که علامه به دربار داده بود باعث گسترش دین و مذهب شد. و جلوی خیلی از بت پرستیها و ادیان متفرقه را گرفت. نظیر این حضور را ما در خواجه نصیر الدین طوسی میبینیم که در دربار مغول حضور داشتند و به خاطر همین حضور در دربار بود که شهر حله که شیعه نشین بود، مورد حمله مغول واقع نمیشود، موقوفات شیعیان که دست اهل سنت بود به شیعیان برمی گردد، یا حتی صد سرباز مغول مأمور حفاظت از حرم امیر المومنین(ع) میشوند. پس اینگونه حضورها، آثار بابرکتی در پی دارند.
* آیا علامه مجلسی در نفوذ به دربار و استفاده از مؤقعیت آن زمان برای ترویج معارف اهل بیت(ع) موفق بوده است؟
به هیچ وجه معلوم نبود اگر علامه در دربار حضور نداشت، این موفقیتها باز نصیت ایشان می شد یا نه. ولی آنچه معلوم است اینکه علامه از تمامی ظرفیتهای موجود دربار صفوی استفاده کردند تا معارف اهل بیت را ترویج، و تشیع را تبلیغ کنند و جلوی پیشروی عثمانیها را گرفته و با بت پرستیها مبارزه کنند. یا در داخل ایران آن روز، با مذاهب و فرقههای انحرافی مبارزه کنند. همه اینها در سایه حکومت مقتدر انجام گرفت.
* علامه مجلسی در چه بخشهایی میتواند برای طلاب علوم دینی الگو باشد؟
علامه تمام عمر خود را وقف مذهب شیعه و ترویج معارف اهل بیت(علیهمالسلام) کردند. هدف ایشان زندگی دنیوی نبود. خطرات درباری بودن را بر جان خرید تا به بهانه آن، به مذهب بها دهد. ما طلبهها باید از تلاش و سخت کوشی علامه درس بگیریم. در سفر و حضر مینوشت و تالیف میکرد و کارهای علمی ایشان تعطیل نمیشد.
درس دیگر استفاده از تمامی لحظات زندگی است. نوشتن و تالیف کار روز و شب ایشان بود و تا آخر عمر دست از تلاش برنداشتند. مطالعه زندگی نامه ایشان، به تنهایی درس اخلاقی است برای ما. زندگی علامه واقعاً تکان دهنده و انگیزنده است و انسان را به تلاش وا میدارد.
* برگزاری مراسم بزرگداشت فلاسفه و محققان شیعه تا چه اندازه در ترویج معارف اهل بیت(ع) موثر است؟ ضمن این که به آسیبهای آن اشاره می کنید، برای افزایش بار علمی این مراسم چه پیشنهادهایی دارید؟
برگزاری مراسمات به اسم بزرگواران نشان از آن دارد که مسئولین به فکر احیای نام آن بزرگوران هستند. از این جهت جای شکر باقی است. این کنگرهها لازم و ضروری است اما به هیچ عنوان کافی نیست. کنگره به نام علامه هر چند نام بزرگی دارد ولی میتوان کارهای بزرگ دیگری با آثار بیشتر انجام داد.
نکته بعد آنکه غنای این کنگرهها به نام و نشانها نیست. برای وزانت این کنگرهها، لازم است محققین آثار علمی ارائه دهند و از علما دعوت شود، نه اینکه از مسئولین اجرایی شهری برای سخنرانی دعوت شود! جوانهای عزیز و محققین گمنام، ظرفیتهای بزرگی دارند که باید در این کنگرهها معرفی شوند.
* آیا می توانید چند کتاب مفید برای آشنایی با علامه مجلسی معرفی فرمایید؟
کتابهای زیادی درباره تراجم و احوالات علمای عظام به رشته تحریر در آمده است. میتوان به هر کدام که ممکن است مراجعه شود. اما درباره شخص علامه و خصوصاً کتاب ارزشمند ایشان، کتاب «آشنایی با بحارالانوار، بزرگترین دایرهالمعارف حدیث شیعه» از استاد عزیزم حجت الاسلام احمد عابدی را پیشنهاد میکنم. کتاب خوب، جامع و البته محققانهای است.
گفت و گو: مهدی زارعی